یادداشتی از یک دلقک

؛؛ روی بعضی قطعات تصاویر کوتاهی ست از پاریس. نه آن پاریسی که تو دوست نداری ( و پر است از فضله ی حیوانات خانگی و خیابانهای بیهوده آرام و پیرزن های متعصّب و پیرمردهای مغرور و دخترانی که پشت نگاهشان هیچ چیز نیست)، آن پاریسی که همه مان دوست داریم و جز در تصاویر و رؤیای نویسندگان و هنرمندان در هیچ جای دیگری به تمامی موجود نیست! شهری که ردیف نیمکت های خالی است و چراغهای شب تاب، رودخانه های سکر آور و برگهای هزاررنگ پاییز، ایفل ِطلایی و کافه های گرم و شلوغ پر از شعر و موسیقی و آواز... گاهی چقدر خوب است که آدم ها اصلا شبیه فرشته ها نباشند؛؛

اول یک جمله از نوشته بالا رو گذاشتم و خواستم بقیه اشو لینک بدم اما حیفم اومد. میدونی وقتی یکی میتونه تصویرهاشو، به این قشنگی، با نوشتن زنده کنه، حسودیم میشه به خودش و تصوراتش  و قلمش !
داستان- کهنه- زنده شدن شخصیت های داستانی که یادتونه؟ خب حالا یک شخصیت سینمایی از پرده آمده بیرون و داره وبلاگ مینویسه.اون شخصیت همون عروسک گردون- تو فیلم زندگی دوگانه ورونیکه و وبلاگش هم :یادداشتهای یک دلقک .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد