انتخابات و فلسفه و غیره

من همیشه از شنا کردن خلاف جهت آب خوشم میامده ( منظورم اون معناشه وگرنه که اصلا شنا یاد ندارم!)الانم که میخوام رای بدم نمیدونم تاثیر همین دوست داشتنه یا نه. ولی حداقل وجدان خودم راحت می شه. راستی بین این شعارهای کیلویی که این روزا صدا و سیما میده یکی هست که معلوم روش خیلی فکر شده:   "من رای می دهم پس هستم" !!

کتاب جدیدی گرفتم به اسم " ویتگنشتاین، پوپر و ماجرای سیخ بخاری" که داستان برخورد  این دوتا فیلسوف و از زوایای مختلف روایت میشه. اگر علاقه به فلسفه و حواشی اون ، که گاهی از اصلشم جالب توجه تره، دارید اینو از دست ندید.    
"... مور و راسل که هردورا ویتگنشتاین از دوره پیشین توقفش در دانشگاه می شناخت، ممتحنین او شدند، امتحانی که اگر خیلی گذشت به خرج دهیم باید آن را قلابی خواند. در امتحان شفاهی که می بایست به دفاع از رساله خود می پرداخت، سه یار نشستند و مدتی گپ زدند، تا بالاخره راسل رو به مور کرد و گفت: "خوب دیگه چندتا سوال از او بکن-تو پرفسوری"بحث بی سر و تهی در گرفت و در پایان آن ویتگنشتاین به پا خاست و دستی به شانه ممتحنین زد و گفت: "نگران نباشید می دانم مطلب هیچ وقت دستگیرتان نخواهد شد".

نظرات 1 + ارسال نظر
حدیثه سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:30 ب.ظ http://grainandpixel.blogspot.com

مرسی که دیدیشون و این که نه ! مربی شون اونطرف بود به دوستاشون نگاه می کردند و می خندیدند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد