هری پاتر و مارکوپولو و باقی قضایا


۱.
آرامش فکری ندارم: نمی‌تونم کتاب بخونم. آخرین کتابی که خوندم "هتل مارکوپولو" نوشته خسرو دوامی بود که بعضی داستان‌ها واقعن عالی بودن. کاملن بالاتر از سطح داستان نویس‌های داخلی، مثل داستان هتل مارکوپولو.  و بعضی‌ها را هم من نفهمیدم، مثل شاهد. باید دوباره و سه باره کتاب را خوند.

۲. هری پاتر تازه زیاد به دلم ننشست. فکر می‌کنم اصلا این جلدش یک کتاب مستقل (مثل قبلی‌ها) نبود. بیشتر مثل مقدمه‌ای بود بر جلد آخر. یه جورهایی حس می‌کنم رولینگ خواسته بود اون ساختار همیشگی جلدهای قبل رو از بین ببره، یا حداقل این یکی مثل قبلی‌ها نشده بود. منظورم از ساختار، ترتیبِ وقایع ِ  داستانِ: شروع با خونه دورسلی‌ها، یک سری اتفاقات عجیب و نا مربوط، وقایع مدرسه و ادامه اون اتفاقات، حدسی که هری می‌زنه و همه مخالف اون حدسن، درگیری نهایی در جایی خارج از محیط مدرسه و پیروزی هری، توضیحات و وصل کردن وقایعِ بی ربط به هم‌دیگر. اما در این جلد تفاوت نسبت به قبلی ها زیاده و ار همه مهمتر مرگ دامبلدور و رو شدن چهره اسنیپِ که بی توضیح باقی می‌مونه. در ضمن این منفی نشون دادن چهره اسنیپ به نظرم یکی از همون شگردهای رولینگ برای غافلگیر کردن خواننده است : در قسمت توضیح هر کتاب میفهمیم که فلان شخصیت منفی مثبت بوده و برعکس. احتمالن در جلد بعد هم باید منتظر تطهیر اسنیپ باشیم.
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد