جنگل واژگون

اول قصد داشتم از این داستان بنویسم. بعد از این‌که کمی عمیق ‌تر شدم به این نتیجه رسیدم که من هنوز نمی‌دونم چرا از سلینجر ِ نویسنده خوشم میاد و چرا از داستان‌هاش لذت می‌برم. نقدِ روشنگر و حرف تازه‌ای هم درباره‌ی این نویسنده این‌طرف اون‌طرف نخوندم. اغلب تعریف و تمجید بوده و ستایش.
حالا تصمیم دارم که از ظرفیت‌های این دنیای مجازی برای جمع‌خونی آثار سلینجر استفاده کنم. به این شکل که هر بار داستانی از سلینجر انتخاب کنیم و هرکسی هر مطلبی درباره‌ی اون داستان به ذهنش می‌رسه بنویسه. بعد تمام مطالب رو باهم در این‌جا یا وبلاگ دیگه‌ای قرار می‌دیم و راجع بهش بحث می‌کنیم. و  بعد داستان دیگه‌ای و همین‌طور ادامه می‌دیم. این رو هم اضافه کنم که فکر نمی‌کنم کسی حوصله‌ و وقتِ تحقیق گسترده و دانشگاهی در این زمینه داشته باشه، پس این نوشته‌ها بیشتر حکمِ احساسات یا برداشت‌های شخصی رو از هر داستان خواهد داشت و نه یک نقد علمی. یعنی همین تیپِ نوشته‌های وبلاگی.
من نه نقد بلدم بنویسم و نه نویسنده‌ام. فقط خواننده‌ی جدیِ ادبیات‌ام و دوست دارم از کتاب‌هایی که بهشون علاقه دارم بیشتر بدونم. یا از دریچه‌ی چشم بقیه بهشون نگاه کنم. اگر شما هم این علاقه رو دارید پس سریع‌تر به من خبر بدید تا کار رو شروع کنیم. ایستادن ِ بی‌جا مانع ِ کسب است، حتی شما دوست عزیز!
نظرات 1 + ارسال نظر
ماندانا پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:22 ق.ظ http://chandganeh.blogspot.com

من موافقم. صد در صد. به خصوص با اینکه دانشگاهی نباشه و جدی. و کاملا برداشت شخصی. خوبست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد