اگر این کتابها نبود، من وجود داشتم؟ آدمهایی هستن که حرفِ تازهای برای گفتن دارن یا حداقل همون حرف قدیمی رو قشنگ تکرار میکنن. آدمهایی هم هستن که حرفی ندارن، اما خوندن حرفهای بقیه به حرفاشون میاره. یعنی اگر اون دستهی اول آدمها نبودن این دستهی دوم ساکت میموندن. من جزو دستهی دوم هستم. حرفی ندارم برای گفتن. حرفهام رو از کتابها میارم. حالا که کتابها برام تکراری شدن منبعام رو از دست دادم. همین.