ببینین یوسا چی میگه:
اما قدرشناسی من به خاطر این تسهیلات فوقالعاده، به معنای اعتقاد به این ادعا نیست که خواندن بر صفحهی کامپیوتر میتواند جانشین مطالعه کامپیوتر شود. من نمیتوانم بپذیرم که عمل مطالعه آنگاه که نه در پی مقصودی عملی است و نه در طلب اطلاعات و برقراری ارتباطی فوری، میتواند بر صفحهی کامپیوتر
آن رویاها و لذت حاصل از کلمات را با همان حس صمیمیت و همان تمرکز ذهنی و خلوت معنوی که از مطالعهی کتاب حاصل میشود، در یک جا گرد آورد.
کاملا حرف بجا و جالبی بود ... بدورد
« ای نزدیک »
در نهفته ترین باغها ، دستم میوه چید . //
و اینک ، شاخه ی نزدیک ! از سر انگشتم پروا مکن . //
بی تای انگشتانم شور ربایش نیست ، عطش آشنایی است . //
درخشش میوه ! درخشان تر . //
وسوسه ی چیدن در فراموشی دستم پوسید . //
دورترین آب //
ریزش خود را به راهم فشاند . //
پنهان ترین سنگ //
سایه اش را به پایم ریخت . //
و من ، شاخه ی نزدیک ! //
از آب گذشتم، از سایه بدر رفتم . //
رفتم ، غرورم را بر ستیغ عقاب – آشیان شکستم //
و اینک ، در خمیدگی فروتنی ، به پای تو مانده ام . //
خم شو ، شاخه ی نزدیک !
« سهراب سپهری »