"تمام دفترچه یادداشتهایم را به فرانچسکو دادهام و او دارد با دقت و با قیافهای جدی آنها را می خواند. به قدری عصبی شدهام که می ترسم طاقتم طاق شود.
مرتکب اشتباه بزرگی شدم. ما نمیتوانیم یادداشتهای خود رابه دست کسی بدهیم تا آن را بخواند. چون بعداً، از آن شخص متنفر می شویم. او به تمام احساسات ما، بد و خوب ما وارد می شود. حس می کنم که در مقابل نگاهی بی اعتنا لخت و برهنه ماندهام."
کاملاْ موافقم اگر بدانم یادداشت خصوصی ام مخاطب داره قطعاْ قلمم ترسو خواهد شد.